سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
با قمر
پنج شنبه 89/7/8 :: 9:38 عصر ::; نویسنده : م قمری

جلوه هایی از باقر العلوم(ع)

مرضیه قمری

به نام آن که شب از تلألؤش سپید گشت، به یاد آن که دل­نواز درخشان معرفتش گنجینه تجرید شد و چشمه سار ارباب حال و مرجع اهل کمال گردید. یا رب در این میلاد خجسته و طلیعة مبارک آن باقر عجایب شریعت و ناظر عظایم خلقت چشمان قطرتمان را بر دوزخ کثرت ناسوتی بپوشان و دیدة بصیرتمان را بر گلدشت وحدت لاهوتی بینا فرما!

آری آن امام باقر و آن شکافنده طلسمات اسرار قرآن، اسوه دیر وفا و قدوة اهل صفا و شهره سرای رضا است. و اینک با تو از زبان دل سخن می ­گویم که جمال مکارم ولایتت و کمال خصائل معارفت در هر عصری جلوه رخشان در مرآت قلوب مطهر اولیاء دارد و رخصاره جمیل تو هر دم در غایت و شکوه و زیبایی و در نهایت عزت و بزرگی بر ساغر نوشین اهل معرفت نمایان است.

ای شعشه مهتاب جمال و هیمنه جلال قدسی بر سینه عارفان! تو از خورشید درخشنده ­تری و از ماه تابناک ­تر، ای دارالسلام عفت و صداقت! تو سلامت آفرینشی، و ماه منیر سپهر بینش، سلام بر تو ای مشعل فروزان توحید و سوخته آتش عشق و اشتیاق، ای دریای زلال حقیقت و بحر فتوت، جمله غواصان معنا لباس فقر را بر تن کرده ­اند و در پی گنج عظمای وحدت در بی­منتهای وجودت دست انداخته ­اند.

ای کیمیای سیادت و سعادت و ای اکسیر مقدس کرامت! دل از تلألؤ شبنم گلبرگ جمالت بر خوان جذبه می ­نشیند و از مائده معرفت تو شراب عشق می ­گیرد. ای شهباز عرش رحمانی و عنقای قاف رحیمی! قوت و قوّت از تو داریم و شهد و شهود از تو می ­جوییم.

ای رهیده از رنگ دنیایی و رسیده به سرّ اخفای ولایت! تو دستگیر ساکنان نیازی و در سرای هدایت و دلالت یکپارچه نازی، رهروان طریقت به اشتیاق وصال تو راه می ­پیمایند و عاشقان جمالت در قافله ابرار تو همگام مقربین اند. از نجم هدایت که گستره هستی به نور هدایت تو روشنی یافته، انهار بهشتی قلبت بر سرزمین تشنه ­کام محبان صادق می ­ریزد.

ای آن که آفتاب کلامت انبوهی از مرغان عاشق را به سور قله قدس وجودت می ­خواند تا آنکه سیمرغان آراسته به زیور فنا، از سرچشمه بقا بنوشند و در ظلمت خلقت آب زندگانی را از منبع فیاض و معدن جوشان تو در دهان جان ریزند و به تطهیر پیکر روح بنشینند.

ای باقر نگین خاتم ارشاد و ای خزانه دار علم و حکمت! نام تو غبار از نگاهمان بر می ­گیرد و یاد تو اغیار را از دل می ­زداید و رؤیت سیمای جاوید تو در آیینه اولیایت کوی جان را به طرب و شعف می ­نشاند.

منزلت منیع و مقام شریفت بالاتر از آن است که در حیطه قلم ناتوان ما بگنجد و زبان یارای وصف اوصاف بی­مثالت را ندارد. ای سالار کاروان صراط مستقیم! چشمانمان را زیر قدومت می ­گستریم و مرهم شفقت تو را بر دل شکسته ­مان می ­نهیم که درگاهت کریمانه است و سروش خوش «لا تیأسوا من روح الله» را می ­سراید و آستانت آستان جدایی نیست.

خوشا آن ملائک که از سر مهر و محبت چشم در چشمان تو دوخته و پرده غفلت را از دیدگانشان برگرفته و بال بر افلاک انداخته و چنگ بر شاخسار آن شجر پاک آویخته ­اند.

ای متجمع اسرار افلاک و ای درّاک حقایق پاک! تو زلالی به زلالی کوثر عشق فاطمه، مبرّایی از هر عیب و جدا از هر زشتی، تو شنوای هر کلامی و چشمة نوری و آینة تجلی طوری، بی ­همت تو مقیم خلد برین رحیمی شدن محال است و بی ­شحنه عشقت تمنای وصال داشتن خیال، تو همچون نسیمی که گلبوتة طراوت و شبنم محبّت را به روح درونمان جاری می ­کنی. بارگاه جلالت و حریّت، و کعبه جمالت محراب عشق را برایمان تجسّم می ­دهد.

ما فقیرانیم که پروانه ­وار به پای شمعت می ­سوزیم و مجنون ­وار به گرد قلبت می ­گراییم. ای تجلی راستی و اصالت! ای مفتاح خزینة وجود! تو لطیف رحمت رضوانی و شرایف رأفت غفرانی. تو شکافندة قلب ها بر روی عجایب عظایمی و عروج ­دهندة ارواح طیبه به سوی رحیق مختوم مقرّبین. از سطوت تجلیّات کلامت، داغی بر گلبرگ عاشقانت بنه و از اشراقات سبحان صفایت چراغی در خلوتخانة عارفانت بر افروز!

(نشریه انوار، ش 1، یکشنبه دهم خرداد)

 




موضوع مطلب :
 
 
 
type="image/x-icon">